سال بلوا
پوسته ظاهرى چه اهميت دارد درونم ويرانه است خانه اى پر از درخت كه سقف اتاق هاش ريخته است تنها يك ديوارمانده با درى كه باد در آن زوزه مى كشد.
همه ی قصه ها همین قدر درد دارند قصه ی من و حسینایم هم باید انقدر غم انگیز باشد نمی شود مثل دختر پادشاه و پسر زرگر آخرش بی خیال همه چیز و همه کس بشویم و برویم برای خودمان نمی شود آخر قصه مان شیرین بشود
Sal-e' Balva = The Year of Turmoil, Abbas Maroufi The Year of Turmoil (first published in 1992), is a contemporary novel, by the popular Iranian author: Abbas Maroufi, recounts the sorrowful story of a young woman (called Noushafarin) in the male domineering atmosphere of the novel and her unfulfilled dreams for a happy life.تاریخ نخستین خوانش: در سال 1994 میلادیعنوان: سال بلوا نویسنده: عباس معروفی برلین نشر گردون 1371 در 347 ص چاپ دیگر: تهران ققنوس 1381 در 342 ص شابک: 9789643113742 چاپ نهم 1388
مغزمدنگ دنگ دنگ میکند ...بوی خاک می آید...آه_باز هم عباس معروفی با آن تعریف کردن های سیال ذهنش.معلوم بود دمار از روزگارم در میاورد .منی که صدای درشکه کش استاد بنانصدای غمگین قمیشیاشک های نامجو در هنگام خواندن قطعه ایرانه خانومکمانچه کلهرقافیه های فروغ ((جنده)) را تحمل کرده بودمدیگر با هشت شب ترکیدم.عباس خان معروفی قشنگ تر از ونگوگ غم یک دختر را کشید دختری به اسم نوش آ نمیخواهم نوشافرین صدایش کنم دیگر غریبه که نیست سفره دلش را برایم پهن کرده...دختری که فکر میکرد همه چیز مال اوست فکر میکرد دنیا را
زیبا و غمگین مثل نوشا!▪▪▪▪▪▪▪▪قول داده بودم برایش شال گردنی ببافم با حاشیهای پر از ستاره ی قلابدوزی شده که هریک نشان هزار بوسه باشد.هیچ شده است حسرت بخورید جای دختری در داستان باشید حسرت نوشا را میخورم آنجا که در داستان سال بلوا شال حسینا را به دور گردن می پیچد و عطر ابدی تنش را به جان میکشد...
به کوچه میرفتم. چی میخواستم بخرم صدای نفسهای مردی را از پشت سرم میشنیدم. نمیبایست بر میگشتم خودم را منقبض میکردم چادرم را جمع میکردم و تندتر پا بر میداشتم. صدای نفسهای آن مرد را میشنیدم که نزدیکتر شده و گفته بود: (خوشگل پدر سگ!) و رفته بودمعصوم گفت: (حرامزادهی پدر سگ!) و باز زد***به پشت سر برگشتم چند درخت خشک پیدا بود و بر بالای پلهها یک در بزرگ چوبی بیرنگ و رو زوزهی باد را میکشیدگفت: مرا یادت هستدویدم و در راه فکر کردم من چه یادی دارم چرا یادم به وسعت همهی تاریخ است و چرا آدمها در یاد من زندگی
عباس معروفی
Paperback | Pages: 342 pages Rating: 3.92 | 4355 Users | 448 Reviews
Describe About Books سال بلوا
Title | : | سال بلوا |
Author | : | عباس معروفی |
Book Format | : | Paperback |
Book Edition | : | Special Edition |
Pages | : | Pages: 342 pages |
Published | : | 2007 by ققنوس (first published 1992) |
Categories | : | Novels. Fiction |
Ilustration In Favor Of Books سال بلوا
میدانی اولین بوسهٔ جهان چهطور کشف شد؟ دستهاش تا آرنج گلی بود گفت که در زمانهای بسیار قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.Be Specific About Books Concering سال بلوا
Original Title: | سال بلوا |
ISBN: | 9643113744 |
Rating About Books سال بلوا
Ratings: 3.92 From 4355 Users | 448 ReviewsCriticize About Books سال بلوا
دو ستاره برای ادبیات فوق العاده کتابحقیقتش من دوست دارم اگر کتابی قراره غمگین باشه حداقل در مورد مساله مشخصی اطلاعات مفید هم دراختیار آدم قرار بده.مثل کتاب beloved.اینکه کتابی فقط از نظر ادبی و احساسی قوی باشه و تمام طول داستان آدمو غرق غم کنه دیگه کافی نیست.پوسته ظاهرى چه اهميت دارد درونم ويرانه است خانه اى پر از درخت كه سقف اتاق هاش ريخته است تنها يك ديوارمانده با درى كه باد در آن زوزه مى كشد.
همه ی قصه ها همین قدر درد دارند قصه ی من و حسینایم هم باید انقدر غم انگیز باشد نمی شود مثل دختر پادشاه و پسر زرگر آخرش بی خیال همه چیز و همه کس بشویم و برویم برای خودمان نمی شود آخر قصه مان شیرین بشود
Sal-e' Balva = The Year of Turmoil, Abbas Maroufi The Year of Turmoil (first published in 1992), is a contemporary novel, by the popular Iranian author: Abbas Maroufi, recounts the sorrowful story of a young woman (called Noushafarin) in the male domineering atmosphere of the novel and her unfulfilled dreams for a happy life.تاریخ نخستین خوانش: در سال 1994 میلادیعنوان: سال بلوا نویسنده: عباس معروفی برلین نشر گردون 1371 در 347 ص چاپ دیگر: تهران ققنوس 1381 در 342 ص شابک: 9789643113742 چاپ نهم 1388
مغزمدنگ دنگ دنگ میکند ...بوی خاک می آید...آه_باز هم عباس معروفی با آن تعریف کردن های سیال ذهنش.معلوم بود دمار از روزگارم در میاورد .منی که صدای درشکه کش استاد بنانصدای غمگین قمیشیاشک های نامجو در هنگام خواندن قطعه ایرانه خانومکمانچه کلهرقافیه های فروغ ((جنده)) را تحمل کرده بودمدیگر با هشت شب ترکیدم.عباس خان معروفی قشنگ تر از ونگوگ غم یک دختر را کشید دختری به اسم نوش آ نمیخواهم نوشافرین صدایش کنم دیگر غریبه که نیست سفره دلش را برایم پهن کرده...دختری که فکر میکرد همه چیز مال اوست فکر میکرد دنیا را
زیبا و غمگین مثل نوشا!▪▪▪▪▪▪▪▪قول داده بودم برایش شال گردنی ببافم با حاشیهای پر از ستاره ی قلابدوزی شده که هریک نشان هزار بوسه باشد.هیچ شده است حسرت بخورید جای دختری در داستان باشید حسرت نوشا را میخورم آنجا که در داستان سال بلوا شال حسینا را به دور گردن می پیچد و عطر ابدی تنش را به جان میکشد...
به کوچه میرفتم. چی میخواستم بخرم صدای نفسهای مردی را از پشت سرم میشنیدم. نمیبایست بر میگشتم خودم را منقبض میکردم چادرم را جمع میکردم و تندتر پا بر میداشتم. صدای نفسهای آن مرد را میشنیدم که نزدیکتر شده و گفته بود: (خوشگل پدر سگ!) و رفته بودمعصوم گفت: (حرامزادهی پدر سگ!) و باز زد***به پشت سر برگشتم چند درخت خشک پیدا بود و بر بالای پلهها یک در بزرگ چوبی بیرنگ و رو زوزهی باد را میکشیدگفت: مرا یادت هستدویدم و در راه فکر کردم من چه یادی دارم چرا یادم به وسعت همهی تاریخ است و چرا آدمها در یاد من زندگی
0 comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.